English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5905 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i kind of liked it U میشود گفت دوست داشتم
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
in a sense U تا اندازهای
in a way U تا اندازهای
in amanner U تا اندازهای
in somewise U تا اندازهای
part way U تا اندازهای
insomuch U به اندازهای که
somedeal U تا اندازهای
somewise U تا اندازهای
coldish U تا اندازهای سرد
rawish U تا اندازهای خام
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
flattish U تا اندازهای پهن
whitish U تا اندازهای سفید
something U تا اندازهای قدری
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
palish U تا اندازهای رنگ پریده
metric U اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
i had a lettr from him U نامهای از او داشتم
i had him sing U وا داشتم بخوانم
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
i was in an awkword p U وضع بدی داشتم
i was busy at the moment U در ان وقت کار داشتم
I was saying to myself that. . . U داشتم تو دلم می گفتم که ...
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
it is like that .i had before U مانند ان است که پیشتر داشتم
ell U نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
opera bouffe U اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
i had many books he had none U من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
As for me , I was going crazy ( mad ) . U مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
platinum metal U ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
I'd U مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
short clothes U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
short coats U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
him who U انرا که
had searched U انرا می یافتید
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
i saw it U انرا دیدم
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
send it by post U با پست انرا بفرستید
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
give it a shake U انرا تکان دهید
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
hydrophilic compound U اب دوست
friend U دوست
friends U دوست
leal U دوست
buddy U دوست
heart-to-hearts U دوست
formalist U دوست
schoolmate U دوست
schoolmates U دوست
friendless U بی دوست
philoginous U زن دوست
buddies U دوست
philogynist U زن دوست
hydrophilic U اب دوست
ally U دوست
chum U دوست
chums U دوست
amicable U دوست
heart to heart U دوست
heart-to-heart U دوست
unfriended U بی دوست
dienophile U دی ان دوست
bozo U دوست
allying U دوست
I need my e U من دوست دارم
philobiblic U کتاب دوست
zoophilous U حیوان دوست
careerist U حرفه دوست
careerists U حرفه دوست
family man U زن و بچه دوست
philotechnic U صنعت دوست
family men U زن و بچه دوست
to make a friend of U دوست شدن با
philotechnic U صناعت دوست
philhellenic U دوست یونان
ornithophilous U مرغ دوست
patiot U میهن دوست
phiadelphian U نوع دوست
phihellenic U یونانی دوست
zoophilic U حیوان دوست
xenophile U بیگانه دوست
philanthrope U بشر دوست
oxyphile U اسید دوست
philhellene U دوست یونان
oxyphil U اسید دوست
sweet tooth U شیرینی دوست
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
saprophytic U پوده دوست
pornerastic U جنده دوست
girlfriend U دوست دختر
girlfriends U دوست دختر
pen pal U دوست قلمی
pen pal U دوست مکاتبهای
his friend's murder U قتل دوست او
pen pals U دوست قلمی
pen pals U دوست مکاتبهای
unlovely U دوست نداشتنی
solomon U صلح دوست
psychrophilic U سرما دوست
electrophile U الکترون دوست
boyfriend U دوست پسر
likeable U دوست داشتنی
likable U دوست داشتنی
social U جمعیت دوست
social U گروه دوست
likes U دوست داشتن
liked U دوست داشتن
like U دوست داشتن
sporting U بازی دوست
gregarious U گروده دوست
Recent search history Forum search
1friend
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
2مفعول
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i was rebelling now
2مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
1سلام عشقم (عزیزم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com